عشق، زبان مشترک

ساخت وبلاگ


( مولانا، وجود یار را خودِ پیروزی 

و بهروزی و نشاط و نجات می داند ) :

گفتی که: بیا که باغ خندید و بهار

شمعست و شراب و شاهدان چو نگار

آنجا که تو نیستی از اینهام چه سود؟

و آنجا که تو هستی خود از اینها به چه کار؟

مولانا 

عشق، زبان مشترک...
ما را در سایت عشق، زبان مشترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmmbokharaei بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 9:12

( خیام از مستی و شادی می گوید۔

در دنیایی که هم ظالم تشویش دارد و هم مظلوم،

آرامش است که گوهر نایاب جهانیست ):

یک جرعه می کهن ز ملکی نو بِه

وز هرچه نه می طریق بیرون شو بِه

در دست به از تخت فریدون صد بار

خشت سر خم ز ملک کیخسرو بِه

خیام

عشق، زبان مشترک...
ما را در سایت عشق، زبان مشترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmmbokharaei بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 9:12

( عشق خالص بی نیازی است از هر چیزی و هر کسیجز عشق۔ در این دوران دروغ و ستم که هر انسانیدر هر رده ای به پایین ترین حدّ خودش تنزّل یافته ،عشق به این معشوق است یار و یاور ) :عاشقی در عشق، دلداری نخواهدعشق دلبر می دهد، کاری نخواهدپس دلم را می سپارم من به این عشقعشق یاریگر شد و یاری نخواهداز : کتاب ذات عشق ، صفحه ۱۲۵اثر : دکتر محمد مهدی بخارائی عشق، زبان مشترک...
ما را در سایت عشق، زبان مشترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmmbokharaei بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 9:12